شعر عاشقانه


شب عشق

به نام خداوندی که اشک را افرید تا سرزمین وداع اتش نگیرد

  

اینجا مینویسم شاید گذر زمان تو را هم یه روز برای خواندن این مطلب به اینجا بکشاند...

من همانم که با اینکه میدانستم تو نمیتوانی با من باشی ولی باز دوستت داشتم.

منی که میدانستم بیشتر از نصف حرفهایت راست نبود ولی به احترام دلم باور میکردم!

و ندانستی که آنهایی که نصف شب با آنها میحرفی و وقتی اس ام اس هایی من نمیآیند میگفتی

لابد حافظه پر شده است!!!!

همه رفتنی أند و فقط چند روزی تو را میخواهند.

 

من تمام اینها را میدانستم. ولی دوستت داشتم

 

 

 

 

 

 

 

 

  

به خداوندی خدا دوستت دارم

ای تو زيباترين زيبايی ، ای رويای بيداری

به خداوندی خدا دوستت دارم

ای بيقرار دلم ، ای تك درخت دشت سرخ قلبم ، 

به همين لحظه های مقدس عشق قسم دوستت دارم

ای آنكه چشمت بارانی است ، ای تو كه روحت شادابی است ، و
رگهايت از خون محبت جاری است 

به آن كعبه مقدس عشق قسم دوستت دارم

زندگی من ، ای آغاز من ، ای سرآغاز من ، ای فردای من 

به همان لحظه ديدارمان قسم دوستت دارم

نمی دانم كلمه مقدس دوست داشتن را چگونه بيان كنم تا تو باور كنی كه

دوستت دارم


 
 
 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:شعر عاشقانه,ساعت 19:1 توسط سعید| |


Power By: LoxBlog.Com